زندگی با اميد
خانه دوست کجاست؟
Sunday, January 09, 2005
حتما همتون تاحالا اين صحنه رو توی فيلمها و سريال های آبکی تلويزيون بارها و بارها ديدين که يه جمعی با هم دست به يکی می کنن تا مثلا يه نفری رو که امشب تولدش سورپرايز کنن . اونم به اين روش که يه کيک و چند تا شمع و ... تهيه می کنن و ميرن توی اتاق و چراغا رو خاموش می کنن . بعد اون طفلک از همه جا بی خبر که ميخواد بياد تو اتاق تا چراغ رو روشن ميکنه بجای سورپرايز شدن قبض روح ميشه. بعدم با يه پارچ آب قند و مشت و مال و ... وارد سال جديد زندگيش ميشه. امروز وقتی من به وبلاگم سرزدم و تعداد کامنت ها (۴۰کامنت ) رو ديدم تقريبا همون حال بهم دست داد. و چون ۱۰۰٪ مطمئن بودم که هيچکس شما رو به اينجا راهنمايی نکرده و خودتون کاملا اتفاقی و سوت زنان از اينطرفا رد ميشدين که يه سرکی هم توی خونه من کشيدين ديگه نتونستم طاقت بيارم و مطلبی پست نکنم. از همتون ممنونم و از داشتن دوست عزيزی که آدرس اينجارو به شما نداده و همينطور دوستان خوبی مثل شما که بدون گرفتن آدرس از اون دوست عزيز اينجارو پيدا کردین و قابل دونستین و کامنتهای زيبايی گذاشتین احساس غرور و شادی ميکنم. پايدار و موفق باشين و بازم افتخار بدين.«خانه دوست همينجاست»
پيوست ۱ : نه . من ويولت شمارو نمی شناسم
پيوست ۲ : نخير . من هنرپيشه نيستم و فقط يه تشابه اسمی ساده با ايشون دارم .
نظرات (0)
منو اصلی
آخرين مطالب
دوستان
امکانات
لینکها در صفحه جدید
تشکر


کليه حقوق محفوظ است