زندگی با اميد
بهترین روز عمر من !
Wednesday, March 02, 2005
« امروز صبح وقتی از خواب بیدار شدم ، یکمرتبه یادم افتاد که امروز بهترین روز عمر منه!
قبلا بارها با خودم فکر کرده بودم که آیا میشه اون روز بهترین روز عمر من باشه ؟ ولی اینبار شده و حالا برای این موفقیت می خوام جشن بگیرم.
امروزمی خوام برای این موضوع که تا امروز چه زندگی شگفت انگیزی داشته ام جشن بگیرم. برای همه کارهایی که انجام داده ام و برای همه موهبت هایی که نصیبم شده. بله ، حتی موقعیت های سختی که باعث شدند من قوی تر بشم.
این روز را با سر افراشته و قلب شادمان سپری می کنم . از زیبایی هدایای ساده خداوند شگفت زده می شوم ، از شبنم صبحگاهی ، خورشید ، ابرها ، درختها ، گلها و پرنده ها.
امروز از هیچکدام از مخلوقات اعجاب انگیز خدا غافل نمی شم.
امروز هیجان خودم را از این زندگی با بقیه مردم در میان میذارم.
کاری می کنم یک نفر لبخند بزند. از مسیرم خارج می شم که یک حرکت مهربانانه برای یک غریبه که توقع نداره انجام بدم ، ارادت خالصانه ام را تقدیم کسی می کنم که به نظر غمگین می رسه ، به یک کودک می گم که چقدر بچه فوق العاده ایه و به اون کسی که دوستش دارم ، می گم که چقدر عمیقا برام مهمه و چه مفهومی برای من داره.
امروز ، روزیه که دیگه برای چیزایی که ندارم نگران نیستم و شروع می کنم به شکرگزاری و شادمانی برای تمام چیزهای فوق العاده ای که خدا قبلا بهم عطا کرده.
به یاد میارم که نگران بودن ، در واقع هدر دادن زمانه ، چون اعتقاد به خدا و تقدیر الهی ، من رو مطمئن می کنه که همه چیز درست همونطوریه که باید باشه و این حتما بهترینه.
و امشب قبل از اینکه به خواب برم ، می رم بیرون از خونه و به آسمون نگاه می کنم ، و خداوند رو برای زیبایی ستارگان و ماه و برای این مخلوقات خارق العاده ستایش می کنم.
زمانیکه روز به پایان می رسه ، سرم رو روی بالش می ذارم و از قادر متعال برای بهترین روز عمرم تشکر می کنم و با خشنودی یک کودک و با هیجان بسیار به خواب می رم. هیجان برای اینکه می دونم قراره فردا بهترین روز عمرمن باشه.»

( برگرفته از کتاب سوپ مرغ برای جان – نوشته دکتر گرگوری لوزینگ نانت )
نظرات (0)
منو اصلی
آخرين مطالب
دوستان
امکانات
لینکها در صفحه جدید
تشکر


کليه حقوق محفوظ است