زندگی با اميد
دو دوتا چهارتا : به همین سادگی!
Tuesday, May 24, 2005
خودمون رو برای امتحانات ثلث سوم آماده می کردیم ، و طبق معمول ریاضی یکی از درس های اصلی ، مهم و نسبتا مشکل بود... ساعت کلاس ریاضی روز دوشنبه تموم شده بود و صدای بچه های کلاس های دیگه که با عجله و هیاهو داشتن خودشون رو به حیاط مدرسه می رسوندن ، حواس ما رو هم پرت کرده بود و همه دلمون می خواست که معلم ما هم زودتر به ما اجازه بده که به حیاط بریم...آخه زنگ تفریح رو زده بودن!! معلم مهربون 21 ساله مون که نگاهی نافذ ، چهره ای معصوم و لحنی ملایم (ولی استوار) داشت گفت : «این معادله دو مجهولی نوع دوم رو برای جلسه بعد حل کنین و خودتون رو هم برای امتحانات ثلث سوم آماده کنین....ضمنا یه مسئله دیگه که باید بهتون بگم این که ....» دیگه بچه ها با داد و فریادهاشون اجازه ندادن که حرفش رو ادامه بده و اون هم با لبخندی بر لب از در کلاس خارج شد....
ای کاش اون روز اونقدر برای رفتن به حیاط عجله نداشتیم... سه روز بعد ، وقتی از پیچ سر کوچه مدرسه پیچیدم ، از دور دیدم که دوتا حجله دم در مدرسه گذاشتن و از بلندگوهای مدرسه هم صدای قرآن پخش می شه...قلبم مثل قلب گنجشک می زد ، پاهام سست شده بودن... ، می ترسیدم به عکس روی حجله نگاه کنم ، ولی چاره ای نبود. عکس معلم مهربونمون با همون نگاه نافذ و چشم های نجیب... زیر عکس نوشته شده بود: «شهید حسین ساداتی که در عملیات بیت المقدس و در راه آزاد سازی خونین شهر به درجه رفیع شهادت رسید....». چشم هام سیاهی رفت و نشستم روی زمین. یاد جمله ای افتادم که با خط قشنگ خودش کنار یکی از صفحات دفتر ریاضیم نوشته بود : «امید جان : ریاضیات مبنای علم است و علم مبنای زندگی ، پس ریاضی را بیاموز تا زندگی را بیاموزی که شرف انسان در زندگی درست است».
ای کاش اون روز اونقدر برای رفتن به حیاط عجله نمی کردیم... ای کاش ....

سلام بر نجابت چشمانت
که نگاهت ،
بر ذات مردانگی الهام می کند.
ای لشکر!
ای سردار تنها مانده شهر ، در هجوم شب زدگان
ای پاره های تنت به تنهایی خرمشهر
خرمشهر!
بگذار در این رهایی فریاد بزنم:
خرمشهر! کو جهان آرایت؟
ای کوچه های سرخ!
کو آزاد کننده ات؟
آن دریای عابر کو؟
خرمشهر! به جرعه آبی
یادی از آن اقیانوس کن...
که کاش ، دوباره از کوچه های خرم شهر
دریا می گذشت....

یاد و خاطره همه شهدای مخلص دفاع مقدس و سالروز آزادی خرمشهر گرامی باد ....
نظرات (4)
در 1:40 AM, Anonymous Anonymous نوشته...

امید ما قول می دیم هیچوقت وسط حرفات تویه وبلاگت واسه رفتن به زنگ تفریح عجله نکنیم

 
در 2:17 PM, Blogger فرداد صفاییان نوشته...

سلام :)

 
در 2:17 PM, Blogger فرداد صفاییان نوشته...

سلام :)

 
در 2:19 PM, Blogger فرداد صفاییان نوشته...

یاد تمام آنهاییکهبا خونشان پاسدار این سرزمین بودند گرامی باد.

هرچند که اکنون بسیاری از آنها در میان ما نیستند و یا درانزوا و فراموشی بسر می برند :)

 

Post a Comment

منو اصلی
آخرين مطالب
دوستان
امکانات
لینکها در صفحه جدید
تشکر


کليه حقوق محفوظ است