زندگی با اميد
سفرنامه کرمان (2)
Sunday, January 23, 2005
شايد گفتن و شنيدن از زلزله بم راحت نباشد ولي " بگذاريد قدري قلم را در رثايش بگريانم ":
بعد از زلزله هم يه بار زمستون پارسال يه سري به بم زدم. از ديدن اونهمه خرابي ، آوار ، سرما و تاريکي در شهر و آبادي و روشنايي در گورستان بهشت زهراي بم دلم به درد اومد.به قول يکي از همراهانمون هوا بوي مرگ مي داد. وبعد ارگ . . .
. . . ديدم که ارگ بم بعد از حدود هزار و چهارصد سال ايستادن ، نشسته تا خستگي در کنه و شنيدم که راهنماي دلسوزش هم (که در مورد ارگ مثل بچه خودش حرف مي زد ) از اين فرصت استفاده کرده و به خواب ابدي رفته و کسیکه قبلا نفسش تا کمرکش ارگ همراهیش می کرد اینبار در پای ارگ از نفس افتاده بود. همکار مهندس جوان تازه استخداممون که در آخرين بازديد از ارگ همراهمون بود هم . . .

************************************

به يکي از همکارام گفتم دلم مي خواد موزه جنگ کرمان رو ببينم. با تعجب گفت مگه کرمان موزه جنگ هم داره ؟؟؟؟
من : آره. مگه تو خبر نداري ؟ من شنيدم يکي از بهترين موزه هاي جنگ کشور توي کرمانه.
اون : فکر نکنم. آخه کرمونيا همشون اهل "آتيش بستن" .نکنه شما طرفدار جنگين؟
من : درست فهميدي. من نه طرفدار " آتيشم "و نه طرفدار" بست " (منظور منقل و وافوره ).
من ديدن اين موزه رو به همه کساني که به کرمان سفر مي کنن توصيه مي کنم. به هيچ قيمتي ديدنش رو از دست ندين.

***********************************

توی کرمان دوتا از دوستای خوبم رو دیدم. تلفنی قرار گذاشتیم و اومدن هتل. شام رو با هم خوردیم . توی هتلی که براساس شنیده ها یکی از هتل های مورد توجه خارجیاست. یکی دوتا گواهی نامه و تقدیر نامه دهن پرکن هم از سازمانهای جهانگردی و هتلداری و ... به در و دیوارش آویزون بود. از اونایی که نظر هر تازه واردی رو به خودش جلب می کنه." گواهینامه بین المللی بخاطر بهترین سرویس دهی و رعایت حقوق مشتریان و ... " . بعد از حدود یکربع که توی لابی هتل منتظر شدم تا اتاقم رو ( که از یکروز قبل توسط اداره رزرو شده بود ) آماده کنن ، کمی مفهوم رعایت حقوق ... رو متوجه شدم. البته از حق نگذریم خدمه مهربون و مهمون نوازی داشت. یه پیرمردی که میگفت " مشدی " صداش میکنن با لهجه شیرین کرمونی و لکنت زبونی که کلامش رو همراهی می کرد ، برامون چایی میاورد و زبون می ریخت. سر میز شام هم هی اصرار می کرد که : سوپ بخورین !!! چرا ماست نمی خورین ؟؟؟؟ماستامون خیلی خوبه!!! جوجه کباب رو با برنج بخورین . بهتره !!! و از این دست راهنمایی های مفید و سازنده. بعدم که یکی دیگه از گارسونای رستوران از یکی از دوستام پرسید : شما نوشابه چه رنگی می خورین؟ قبل از اینکه دوستم چیزی بگه ، مشدی جواب داد : " مشککککی بیااااار " !!!!!!!
تازه اونجا بود که معنی "گواهینامه بین المللی بخاطر رعایت حقوق مشتریان" کاملا برام جا افتاد.
کلام آخر: " مهمون نوازی کرمونیا حرف نداره".
توضیح ضروری : این مسئله هیچ ارتباطی با رعایت حقوق بشر نداره !!!!!!

**********************************

بعضی وقتا فکر میکنم هتل ها عصاره و ماکت کوچیکی از دنیا هستن ( مثل مجلس که میگن عصاره ملته ). چون همه جور آدمی توش پیدا میشه. از ملیت ها و قومیتهای مختلف ، رنگهای متفاوت ، سلیقه های جور واجور و...
مثلا وقتی سرمیز شام بودیم موبایل مسافر میز کناری مون زنگ زد. من اول فکر کردم نوار بندری گذاشتن. بعد شنیدم که یکی با لهجه بندری داد میزنه : الو...الو... جاسم تونی ؟؟؟؟ صدات نمییه!!! اینم از مزایای پیشرفت تکنولوژی . نوکیا...متشکریم

********************************

پیوست : الان که ساعت حدود 9 صبحه و دارم این مطلب رو می نویسم برف درشتی مثل تیکه های پنبه از آسمون میریزه. نکنه خدا داره پنبه ما رو میزنه !!!!!

( ادامه داره )
نظرات (0)