زندگی با اميد
يا ملك الموت!!!
Thursday, February 03, 2005
ملک الموت بر اهل دلی فرود آمد.
اهل دل پرسید : تو کیستی ؟
ملک الموت پاسخ داد : از بین برنده لذات و جدا کننده جفت ها !
اهل دل وی را گفت : ای جوانمرد ! چرا از خود به خصلتهای بد یاد می کنی و خصائل نیکویت نمی نمایانی ؟
ملک الموت پرسید : آن چیست ؟
اهل دل پاسخ گفت : تو رساننده دوستی به دوست.

( کشف الاسرار ، جلد اول ، صفحه 300 )

*****************************

مرحوم شیخ مفید نشانه های ظهور را ( که برگرفته از روایات است ) چنین نقل کرده است :
خروج سفیانی و کشته شدن حسنی ، اختلاف بنی عباس بر سر پست و مقام دنیوی ، کسوف (خورشید گرفتگی ) در نیمه ماه رمضان و خسوف ( ماه گرفتگی ) در اواخر آن ماه ، فرو رفتن زمین در بیابان بیداء و فرورفتنی دیگر در مشرق و مغرب ( رانش زمین و پیدایش گسل و ... ) ، متوقف شدن خورشید از ظهر تا عصر و طلوع آن از مغرب ، کشته شدن نفس زکیه در پشت کوفه ( نجف ) بهمراه هفتاد تن دیگر از صلحا و ذبح شدن مردی از بنی هاشم در کنار کعبه ( بین رکن و مقام ابراهیم ) ، خراب شدن دیوار مسجد کوفه و روی آوردن درفش های سیاه از ناحیه خراسان و خروج یمنی و ظاهر شدن مغربی در مصرف و به تصرف در آمدن شامات توسط وی ، فرود آمدن ترکان در جزیره و فرود آمدن رومیان در رمله و طلوع نمودن ستاره ای از مشرق که مانند ماه نورافشانی می کند و سپس به گونه ای خم می شود که دو طرف آن به هم نزدیک می شود و هاله سرخی در آسمان آشکار و سپس در تمام نقاط آن پخش می شود و آتشی که از طرف مشرق به طرف آسمان بلند شده ، سه یا هفت روز در هوا باقی می ماند ، عنان گسستن عرب ها و به تصرف در آوردن سرزمین های خود و خارج نمودن آن از تحت سلطه عجم و کشتن اهل مصر فرمانروای خویش را ، و خراب شدن شام و وجود اختلاف بین درفش های سه گانه در شام و ورود درفش های قیس و اعراب به مصر و درفش های کنده به خراسان و ورود سوارانی از غرب که در نزدیکی کوفه مستقر می شوند و روی آوردن درفش های سیاه از مشرق به همین ناحیه ، و ایجاد شکافی در فرات به گونه ای که آب کوچه های شهر کوفه را خواهد گرفت و خروج شصت نفر که هر کدام به دروغ ادعای نبوت می کنند و ...

فقط خواستم گوشی دستمون بياد که اگه خدای ناکرده ادعای اعراب عنان گسسته در مورد جزایر سه گانه خلیج فارس عملی بشه تقریبا میشه گفت کار هممون تمومه J


*****************************

کاش از جنس جنـون ، بال و پـری بود مـرا
همچو ســــیمرغ ، از اینجا سفری بود مرا
از همان کوچه که سر می شکند دیوارش
باز در حالت مســـتی ، گـــــذری بود مــرا
هیچ پـروا دلـــم از دغــــدغه راه نداشـــت
چون تو ای عشق ، گر همسفری بود مرا
پیشتر ز اجل گر بمیــــری هنــــــــر است
کاش ، ای کاش که روزی هنـــری بود مرا

******************************


زمان منتظر کسی نمی ماند ، هرلحظه ای که در اختیار دارید ، گنج است . این گنج برای شما پر ارزش تر می شود ، هنگامیکه اوقات خوش خود را با کسانی که دوستشان دارید تقسیم کنید.

نظرات (0)
منو اصلی
آخرين مطالب
دوستان
امکانات
لینکها در صفحه جدید
تشکر


کليه حقوق محفوظ است