زندگی با اميد
جعبه ای برای عشق !
Sunday, February 06, 2005
روزی مردی به خونه اومد و دید که دختر سه ساله اش قشنگترین و گرونترین کاغذ کادوی موجود در کمد اون رو تیکه تیکه کرده و با اون یه جعبه کفش قدیمی رو تزیین کرده !!! مرد دخترک رو بخاطر اینکار تنبیه کرد و دختر کوچولو اون شب با گریه به رختخواب رفت و خوابید. فردا صبح وقتی مرد از خواب بیدار شد و چشاش رو باز کرد ، دید که دخترک بالای سرش نشسته و جعبه تزیین شده رو به طرف اون دراز کرده!! مرد تازه یادش اومد که امروز ، روز تولدشه و دختر کوچولوش اون کاغذ رو برای تزیین کادوی تولد اون استفاده کرده. با شرمندگی دخترش رو بوسید و جعبه رو از اون گرفت و درش رو باز کرد. اما در کمال تعجب دید که جعبه خالیه !!! مرد دوباره به دخترش پرخاش کرد که : « جعبه خالی که هدیه نمیشه!! باید توش یه چیزی میذاشتی !!!». دخترک با تعجب به صورت پدرش خیره شد و گفت : « اما این جعبه خالی نیست. من دیشب هزار تا بوس توش گذاشتم تا هروقت دلت برام تنگ شد یکی از اونا رو برداری و استفاده کنی :)» از اون روز به بعد ، پدر همیشه اون جعبه رو همراه خودش داشت و هروقت دلتنگ دخترش می شد در اون رو باز می کرد و با برداشتن یه بوسه آروم می گرفت. هدیه کار خودش رو کرده بود :)

**************************

ابن خلدون درباره تاثیر آب و هوا در اخلاق بشر می گوید :
« چون سیاهان در اقلیم گرم به سر می برند و گرما بر مزاج آنان استیلا می یابد ، روح آنان نسبت به بدن و اقلیمشان سرشار از حرارت می شود ... حرارت بیشتری در روح آنان منبسط است و به همین سبب شادی و فرح سریع تر به آنان دست می دهد و در این حالت دچار سبکسری و سبکی می شوند ... مانند مردم مصر ... چنان که می بینیم چگونه شادی و سبکی و غفلت از عواقب امور بر آنان چیره شده است ، به حدی که مردم آن کشور خوراک و آذوقه یکسال و بلکه یک ماه خود را نمی اندوزند ؛ بلکه عموم مردم آن کشور مواد غذایی خود را به طور روزمره از بازار فراهم می آورند ... برعکس آنان که در کوهستانهای سرد به سر می برند ، می بینیم که سر به جیب غم و اندوه فرو می برند و تا چه حد در اندیشه فرجام کار زیاده روی می کنند».
مونتسکیو نیز در کتاب « روح القوانین » خود ، اثر شرایط جغرافیایی را بر امر اجتماعی و رفتار افراد بررسی کرده و بحث خود را با شرح جالبی از تاثیرات درجات مختلف هوا بر ارگانیسم انسان آغاز می کند : « ... بنابراین در اقلیم های سرد ، مردم قدرت بیشتری دارند. در نقاط سردسیر ، کار قلب و واکنش انتهای الیاف ( تبادلات مویرگی ) بهتر صورت می گیرد ... خون آزادانه تر به سوی قلب جریان پیدا می کند و در نتیجه قلب قدرت بیشتری می یابد. این برتری قدرت ، نتایج متعددی ببار می آورد که یکی از آنها ، گستاخی و دلاوری بیشتر است و نتیجه دیگر آن ، احساس برتری و میل شدید به کینه جویی و نیز امنیت خاطر و صراحت بیشتر ، بدگمانی و سیاست و حیله کمتر است.
در سرزمین های گرمسیر ، چون اعضای بدن لطیف و حساس هستند ، روح آدمی بیشتر بوسیله آنچه مربوط به آمیزش جنسی زن و مرد است تحریک می شود ... در اقلیم های گرمسیر عشق را به خاطر نفس عشق دوست دارند ؛ در این کشورها، عشق تنها عامل خوشبختی و عین زندگی است ... ».
مونتسکیو معتقد است که در اینگونه مناطق ، شاید به علت شدت گرما قدرت و نیروی مردم سلب شود ؛ در نتیجه روحشان دچار رخوت و سستی شود و روح کنجکاوی و تهور و بی باکی و سخاوتمندی و جوانمردی وجود نخواهد داشت و امیال حالت انفعالی می گیرند. در این جوامع تن آسایی بزرگترین سعادت است و بندگی بیش از نیرومندی و شادابی روحی که لازمه رفتار بشر است ، ستودنی است.
مونتسکیو به بررسی این امر می پردازد که آب و هوا از راه تاثیرش بر تن آدمی ، آشکارا تاثیر مهمی نیز بر شیوه قانونگذاری دارد :
« تقوا و بالنتیجه جمهوری در کشورهای سردسیر یعنی جایی که احساسات تند وجود ندارد ، برقرار می شود و حال آنکه حکومت استبدادی متناسب حال کشورهای گرمسیر است . حکومت سلطنتی نیز مناسب مناطق معتدل می باشد ».
البته پیش از مونتسکیو ، استرابو ( دانشمند یونانی – 63تا 24 قبل از میلاد ) نیز ضمن بررسی جغرافیای امپراتوری روم می گوید : « یک واحد جغرافیایی احتیاج به یک حگومت مرکزی قوی و یک حاکم بسیار مقتدر و مدبر دارد تا بتواند بطور صحیح اداره شود ». وی بدلیل مناسب بودن آب و هوا ، موقعیت مناسب و منابع زیرزمینی فراوان ، ایتالیا را برای ایجاد امپراطوری مناسب دانسته است.
درباره تاثیر مستقیم جغرافیا بر انسان و جامعه، نظریات دیگری نیز ارائه شده است . مثلا گفته شده که ساکنان کوهستان دارای فرهنگ محدود هستند ؛ چون افق و دریا را نمی بینندو به خود متکی و محدود می شوند. ولی ساکنان نواحی دشت و نزدیک دریا ، متکی به خود نبوده و به دنبال دستیابی به امکانات عرضه شده از سوی مردم سایر نواحی هستند.
در یک مطالعه میدانی ، آندره زیگفرید نشان داد که در جمهوری سوم فرانسه ، شاغلان بخش کشاورزی در منطقه « برتانی » به کاندیداهای دست راستی و شاغلان بخش خدمات به کاندیداهای دست چپی رای داده اند.
وی همچنین در سال 1913 غرب فرانسه را مورد مطالعه قرار داد و به این نتیجه رسید که مناطق مسکونی پراکنده ، بیشتر محافظه کار و مناطق مسکونی مجتمع ، بیشتر نو طلب هستند.در موارد دیگر نیز می توان تاثیر بافت اجتماعی و مسکونی جوامع را که تا حدی به عوامل جغرافیایی بستگی دارد ، بر روان افراد و در نتیجه بر پدیده های سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی مشاهده کرد.
به عنوان نتیجه می توان گفت آنچه مسلم است ، تاثیر جغرافیا است بر فرد و جامعه، که گاه مستقیم و گاه غیر مستقیم است. بسته به میزان رشد فرد انسانی و پیشرفت تمدنی جامعه ، رهایی از جبر جغرافیایی در حد خود امکانپذیر است.همان گونه که این رشد ، تسلط عوامل دیگری چون عامل اقتصادی ، نژادی و محیطی را می تواند محدود کند.
اکنون عامل جغرافیایی می تواند به عنوان عامل تسریع کننده یا کند کننده ، اشکال مختلف را شکل دهد؛ اما همیشه درجاتی از امکانات گسترده و تنوع وسیعی از انتخاب وجود دارد ، گرچه آنچه انتخاب می شود نیز خود ناشی از اختیار مطلق انسان نیست.


***************************

آنکه چون پــسته دیدمش همه مغز
پوست بر پوست بود همچـــــو پیاز
پارســـــایان روی در مخــــــــــلوق
پشت بر قبــــــــــــــله می کنند نماز


****************************


اگر برآب روی ،خسی باشی و اگر در هوا پری ، مگسی باشی ؛ دلی بدست آور تا کسی باشی .

( خواجه عبدالله انصاری )
نظرات (0)
منو اصلی
آخرين مطالب
دوستان
امکانات
لینکها در صفحه جدید
تشکر


کليه حقوق محفوظ است